سلامی به گرمی پایان ماه اردیبهشت
چند وقتی است که بصورت حرفهای ننوشتم، اما از فعالیت حرفهای خواندن دست نکشیدم و در این روزها بود که کلمه سرشت را در لابهلای مقاله سرخ و سیاه مهدی سحابی پیدا کردم.
اگر شما هم در واژهیاب به این کلمه نگاه کنید؛ میبینید؛ سرشت به معنای فطرت و ذات و هر آنچه که در درون شما، شما را به سمت مسیری هدایت میکند که آن را کمتر سنگلاخی و سخت میبینید.
و در این بین کلمه "کاتب سرشت" به من چشمک میزد، کسی که نوشتن برایش ساده است و قلم بر روی دستش هموار
یادم آمد چند روز قبل که کتاب بیشتر بنویسیم رضا بابایی را میخواندم در کتابش نوشته بود، نویسنده کسی است که به سادگی میتواند صفحات متعددی راجع به موضوعی سیاه کند. (نقل به تلخیص)
پس بر آن شدم باز هم این وبلاگ را سیاه کنم.
هر چه باشد شوق خلق کردن و دوباره ساختن کلمات همیشه درونم را زنده کرده است.
پی نوشت: من باور دارم هر خواندنی منجر به درک عمیق و لذت بردن نمی شود لذا بهتر است از واژه حرفه ای استفاده کنیم